سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که به تو گمان نیک برد با نیکویى در کار گمان وى را راست دار [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :1
کل بازدید :23979
تعداد کل یاداشته ها : 30
103/2/29
10:31 ع
می گریم بر مولا علی(ع) که ناکثین جمل را بر گرده اش کشید و طعم قاسطین صفین را چشید و سنگینی هضم مارقین نهروان سینه اش را فشرد و بر «سید علی» که اردوکشان جملی و فریبکاران ابوسفیانی و نامردمان خوارجی را به تمام در تقابل با ولایت ودیعه علوی یافت و سینه پر دردش را به عقده گشایی با مولا مهدی(عج) التیام بخشید.




آنچه در بستر دهمین دوره  انتخابات ریاست جمهوری رخ داد، تاریخ را یک بار دیگر تکان داد و حوادث عصر علوی را دوباره زنده کرد؛ این انتخابات تنها بستری برای رخ نمودن دوباره خوارج بود تا به بشریت اثبات کند خوارج دوران مظلومیت مولا علی (ع) همان طور که حضرتش فرمودند نسلی ممتد هستند که هر بار در جایی از تاریخ شاخه ای از آنان می روید. آنان سر از گور معلق تاریخ برآوردند و دو باره دست بر شمشیر خیانت بردند و بر طبل تو خالی مسلمانیشان کوفتند.

خوارج در عصر علی (ع)

سیاست شوم معاویه و عمرو عاص در جنگ صفین و «جریان حکمیت» پیامدهای تلخ و ناگواری به دنبال داشت؛ از آن جمله:

1- تسلط معاویه بر شامات و اطاعت فرمانداران وبخشداران آن نواحی از او

2- تجدید قوای ارتش رو به زوال معاویه وتضعیف روحیه مردم عراق و تهدید امنیت آنان با غارتگری ارتش معاویه

3- دور افتادن امام علی(ع) از پیروزی که در یک قد می آن قرار داشت

4- ایجاد دو دستگی در سپاه  امیرالمومنین(ع) {گروهی که حکمیت را پذیرفتند و تسلیم آن شدند و عده ای که آنرا  کفر و گناه بر شمردند و امام (ع) را تهدید کردند که اگر توبه نکند از او اطاعت نکرده و همچون معاویه با او مبارزه خواهند کرد. این گروه ریا کار همانان بودند که بعدها به «خوارج» مشهور شدند.

خوارج که ابتدا موافق جریان شوم حکمیت بوده و برای پذیرش آن امام را تحت فشار قرار داده بودند در بازگشت امام به کوفه پس از نبرد نیمه کاره صفین، شهر کوفه را بعنوان مخالفان حکومت، ترک کرده و در جایی به اسم "نهروان" گرد آمدند.

تاریخ «مارقین»(خوارج) نشان می دهد که آنها زیر بار هیچ حکومتی نمی رفتند و هیچ حاکمی را به رسمیت نمی شناختند و از نظر آنها حاکم عادل و پرهیز کاری همچون علی(ع) با جائر و ستمکاری همچون معاویه برابر بود.

کل گیری خوارج از دوران رسول خدا(ص) آغاز شده بود. در زمان رسول الله  گاه رفتارهایی از آنها دیده میشد که روحیه عدم تسلیم و پرخاشگری آنان را نشان می داد.

پیامبر اکرم(ص) درباره آنان به اصحاب خود فرموده اند: «...آنها پیروانی خواهند داشت که در امر دین بیش از حد کنجکاوی خواهند کرد و همچون پرتاب تیر از کمان از دین بیرون خواهند رفت.»

امام علی(ع)پس از پیمان حکمیت تصمیم گرفتند میدان نبرد را ترک کنند و به کوفه بر گردند و در انتظار نتیجه داوری حکمین بنشینند اما در هنگام ورود به کوفه دوازده هزار نفر از سپاهیانش از ورود به کوفه خودداری کردند و به عنوان اعتراض به پذیرفتن حکمیت روانه دهکده حروا(نهروان) شدند.

حکمیتی که جریان ناجوانمرد خوارج آن را بها نه ای برای سرزنش امام(ع) کرده بودند قصه ای بود که خود آنها در روز بر نیزه کردن قرآن ها توسط مکر معاویه و عمرو عاص بر امام (ع)خوانده بودند و امام را برای پذیرش آن تحت فشار گذاشتند و حتی ایشان را تهدید به قتل کردند.

اما پس از مدت زمان کوتاهی به سبب کج فهمی و روحیه اعتراض و اشکال تراشی از عقیده خود دست برداشتند وآن را مایه کفر و معصیت بر شمردند و شرک و خروج از دین تلقی کردند و توبه کردند و از امام (ع)خواستند که او نیز توبه کند و از گناه ناکرده برگردد و پیش از اعلام نتیجه حکمیت لشکر کشی کند و جنگ با معاویه را از سر گیرد.

امام (ع)به آنان فرمود : «گناهی در کار نبود بلکه یک نوع سستی در فکر و عمل بود که از ناحیه شما بر من تحمیل شد و من همان موقع شما را متوجه کردم و از آن باز داشتم. اکنون که تعهد داده ایم و میثاق بسته ایم از ما در خواست باز گشت می کنید....»

خوارج برای رسیدن به مقاصد پلید وتحقق نیات کج فهمانه خود دست به کارهایی می زدند ازآن جمله:

1- انجام ملاقاتهای خصوصی با امام تا بتوانند ایشان را به نقض پیمان وادار کنند.

2- سر پیچی از حضور در نماز جماعت

3- تکفیر علی(ع) و همه آنانی که خود را ملزم به رعایت پیمان صفین می دانستند.

4- سر دادن شعارهای تند و زننده در مسجد بر ضد علی(ع) {خوارج با حضور در مسجد و عدم شرکت در نماز جماعت امام(ع) مخالفت خود را اظهار می داشتند و کرارا در مسجد و بیرون آن شعار «لا حکم الا للله» سر میدادند و علی(ع) را مشرک می خواندند.}

5- ترور شخصیتها و ایجاد نا امنی در عراق

6- قیام مسلحانه و رو در رویی علنی با حکومت امام(ع)

امیر المومنین علی(ع) متقابلا اقداماتی برای خاموش کردن آتش فتنه انجام دادند:

1- روشن کردن موضع خود در باب حکمیت و ذکر این نکته که چیزی جز جبر و فشار او را وادار به امضای آن نکرد.

2- پاسخگویی به همه ایرادها و اشکالات آنان در گفت و گوها و سخنرانیهای رو شنگر انه

3- اعزام شخصیتهایی همچون "ابن عباس" برای هدایت و ارشاد آنان

4- دادن وعده و نوید به آنان که اگر سکوت پیشه کنند با دیگر مسلمانان تفاوتی نخواهند داشت به همین سبب سهم آنان را از بیت المال می پرداختند و مستمری آنان را قطع نکردند.

5- تعقیب خوارج جنایتکاری که خون "عبدالله بن خباب" و همسر باردارش را ریختند.

6- مقابله با قیام مسلحانه آنان و قطع ریشه فساد

روش امام (ع) در برخورد با خوارج روش ملایمت و مدارا بود تا زمانی که اقدام عملی خرابکارانه و تحرکات ضد امنیتی و فتنه گری آشکار انجام نداده بودند و خللی در زندگی جامعه آن روز وارد نکرده بودند با تقابل از سوی امام  مواجه نبودند.

اما پس از قتل فجیع  عبدالله بن خباب فرماندار امام علی(ع)در مدائن و همسر باردارش و برخی ترور های کور دیگر و اقداماتی از این دست که منجر به ایجاد رعب و وحشت در توده مردم شد و امنیت آنان را به خطر انداخت به مبارزه با آنان پرداخته و قاطعانه در مقابل آنان ایستادند تا به قلع و قمع اکثریت آنها انجامید.

تاریخ تکرار می شود

آنچه در بستر انتخابات ریاست جمهوری 88رخ داد، تاریخ را یک بار دیگر تکان داد و حوادث عصر علوی را دوباره زنده کرد.

انتخابات تنها بستری برای رخ نمودن دوباره خوارج بود تا به بشریت اثبات کند خوارج دوران مظلومیت مولا علی (ع) همان طور که حضرتش فرمودند نسلی ممتد هستند که هر بار در جایی از تاریخ شاخه ای از آنان میروید. آنان سر از گور معلق تاریخ برآوردند و دو باره دست بر شمشیر خیانت بردند و بر طبل تو خالی مسلمانیشان کوفتند.

اگر خوارج زمانه امام علی(ع)شعار «لا حکم الا للله» سر دادند و او را مشرک خواندند وحکومتش را باحکومت معاویه یکی دانستند، «خوارج مترقی» و مدرن عصر «سید علی» شعار« الله اکبر» رسول الله را از حنجره دشمنان قسم خورده اسلام در بامهای خیانت به رهبری فریاد زدند و ولایت فقیه را سد راه سرکشی و انانیت نفوس متعفن بشری پنداشتند.

اگر اندیشه ناپاک عمرو عاصی قرآن را بر نیزه عوام فریبی بالا برد،  عمرو عاصهای ریاکار امروزی پرچمهای سبز قداست نبوی را بر سرنیزه های مکر ابوسفیانی برافراشتند.

اگر کج فهمان دوره امام علی(ع) امامت جماعتش را بر نتافتند، «پخمگان سیاسی مدرن» درجماعت تشتت و چندگانگی، نماز ریا برپا داشتند و بر جوانه های «سبز» مکر سجده کردند.

اگر خشک نامقدسان بی شرافت عصر مولا والی مدائن را به جرم مسلملنی و ستایش درجه بلند ولایت دست و پا بسته چون گوسفندی ذبح کردند و همسر مظلومش را به چنگ گرگ صفتی دریدند و جنین نشکفته اش را به تیزی شمشیر شکافتند، مدعیان امروز تدین و تمدن، سربازان ولایی سید علی را زیر چرخهای شقاوت جاهلی زیر گرفتند و بر فرق مجروح جنگی اش  کوبیدند و تن نحیف فداییش را تازیانه زدند و هتک حرمت خواهر مومنه اش نمودند و حجاب زینبی اش را تاب نیاوردند.

واکنون می گریم بر مولایم علی(ع)که گرفتار جماعتی ابله و دین نفهم شد که حقیقت امامت را درنیافتند و عدالت را چیزی در حد سهم غنیمت جنگی بر شمردند و بر مسلمانیش گرد تردید پاشیدند و نمازش را باور نکردند و گوهر سخنش را ارج ننهادند و کلام حقش را نشنیدند  و بر او خروج کردند و شمشیر جمود و جهالت بر فرق مقدسش فرودآوردند.

و می گریم بر «سیدعلی» که مظلوم تر از روح الله است و دل خون تر از او؛ چرا که زمانه اش عجین با فتنه هاییست که حق و باطل را بهم آمیخته و بصیرتها را کاهش داده وچشمها را کم بینا کرده و قلبها را از تزویر آکنده و زبانها را بر دروغ گشوده.

می گریم بر مولا علی(ع) که وقتی فرهیختگانش - طلحه و زبیر- بر او قیام کردند و عایشه ها بر او شمشیر کشیدند و نهروانیان بر او شوریدند، سکوت کرد و مدارا نمود و سخن گفت و حجت تمام کرد و جنگید. و بر سید علی که وقتی نخبگانش بر او خروج کردند و نصایح علوی گونه اش را به گوش سپردند و ولایتش را تحمل نکردند و زعامتش را تاب نیاوردند و دشنام دادند، صبر کرد و سکوت کرد و مدارا کرد و مهلت داد و سخن گفت و پند داد و حجت تمام کرد و اینک که با شهامت  مبارزه خواهد کرد.

می گریم بر مولاعلی(ع)که ناکثین جمل را بر گرده اش کشید و طعم قاسطین صفین را چشید و سنگینی هضم مارقین  نهروان سینه اش را فشرد. و بر سید علی که اردوکشان جملی و فریبکاران ابو سفیانی و نامردمان خوارجی را به تمام در تقابل با ولایت و حکومت ودیعه علوی یافت و سینه پر دردش را به عقده گشایی با مولا مهدی(عج) التیام بخشید که: «ای سید ما ای مولای ما...من جان ناقابلی دارم جسم ناقصی دارم اندک آبرویی هم دارم که این را هم خود شما به ما دادید؛ همه اینها را من کف دست گرفتم در راه این انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم کرد اینها هم نثار شما باد....»

و می ترسم از عاقبت اینان که امیرالمومنین (ع)در باره آنان(خوارج)  فرمود : «....آنان به صورت نطفه هایی در صلب مردان و رحم زنان بسر می برند هرگاه شاخی ازآنان بروید بریده می شود و شاخ دیگری در جای آن می روید تا سر انجام به صورت گروههای غارتگر و دزدان قافله در می آیند...»

منبع: شبکه خبر دانشجو