دکترمنوچهر محمدی تشریح کرد
اشتباه مشترک موسوی و بنیصدر
گروه سیاسی: ورود میرحسین موسوی به انتخابات دهم ریاست جمهوری و رفتار بسیار دور از انتظار و متناقض وی قبل و بعد از انتخابات، موجب شده تا در روزهای اخیر تحلیلهای مختلف و بعضا متفاوتی در اینباره ارائه شود. با این تفاسیر اما این تحلیلها هرکدام یک حوزه رفتاری موسوی را مورد بررسی قرار دادهاند. دکتر منوچهر محمدی استاد دانشگاه تهران تا حدودی به بررسی بیشتر و جامعتر این موضوع پرداخته است.
محمدی جریان اصلی حامی موسوی را افراطیونی دانست که به ریاستجمهوری قانع نبوده و به دنبال تغییر ساختارها آمده بودند. این استاد دانشگاه افزود: به نظر من موسوی خواسته یا ناخواسته در جریانی افتاد که افراطیون آن را هدایت میکردند، همان افراطیونی که در مجلس ششم به صورت دستهجمعی استعفا دادند؛ همانها که معتقد بودند رهبری باید جام زهر را بنوشد؛ همانها که میگفتند جمهوری اسلامی را مجددا به رفراندوم بگذاریم؛ همان افراطیون سازمان مجاهدین و جبهه مشارکت که حتی عبور از خاتمی را مطرح کرده بودند و هدفشان تغییر ساختار بود.محمدی با تأکید بر اینکه اگر موسوی در این دوره شکست خود را صادقانه میپذیرفت، در انتخابات ریاستجمهوری آتی از شانس بسیار بیشتری برخوردار میشد، افزود: موسوی در این دوره با نپذیرفتن نتایج انتخابات و به اصطلاح «جرزنی» دست به یک «انتحار سیاسی» زد. وی درباره نشانههای حرکت موسوی برای تغییر ساختار در کشور گفت: وقتی در مصاحبههای مطبوعاتی از موسوی درباره اختلافاتش با مقام معظم رهبری در دوران نخستوزیری وی سوال میشد، میگفت: «این اختلافات مربوط به ضعفهای قانون اساسی بود» اما واقعیت این است که این اختلافنظرها کاملاً جدی بود، کما اینکه موسوی در مصاحبههای خود با رسانههای خارجی یعنی هم در مصاحبه با روزنامه تایم و هم در مصاحبه با دویچهوله این امر را نشان داد و همه اینها نشان میدهد، موسوی همان موسوی دوران جنگ بود اما 20 سال صبر کرد تا زمانی که زمینه برای تغییر ساختار فراهم شده و وی وارد میدان شود.
اشتراک با بنیصدر
این کارشناس مسائل سیاسی و استاد دانشگاه با بیان اینکه تناقضات بسیار عجیبی را در رفتارهای موسوی شاهد بودیم، خاطرنشان کرد: موسوی میگفت، احساس خطر کرده و وارد میدان شده؛ وقتی از او میپرسیدند، از چه چیزی احساس خطر کردید؟ میگفت: «قانون رعایت نمیشود» اما در مقابل میبینیم که خود موسوی بدترین بیقانونیها را انجام داد و در مناظرهاش نیز سیاستخارجی دولت احمدینژاد و مسائلی مانند طرح موضوع هولوکاست، نابودی اسرائیل، دانشگاه کلمبیا، اجلاس دوربان-2 و... را به عنوان نقطه ضعف معرفی کرد یعنی دقیقا همان مسائلی که غرب به خاطر آنها از دولت نهم بشدت ناراحت بود و این مسائل آن را میرساند که در حقیقت یک نوع سیگنالی به غرب منتقل میشد که اگر ما بیاییم شرایط برای شما مطلوب خواهد شد. محمدی در ادامه با تأکید بر اینکه موسوی دقیقا همان اشتباه بنیصدر را مرتکب شد، خاطرنشان کرد: یعنی موسوی نیز فکر کرد این 13 میلیونی که به وی رأی دادند واقعا به خود موسوی رأی دادهاند، غافل از اینکه هر کدام از این رأیدهندگان، بنا به دلیلی به وی رأی دادهاند. لذا این گمان که این 13 میلیون نفر را میتواند بعد از انتخابات برای تغییر ساختار با خود همراه کند، یک اشتباه مسلم و استراتژیک از سوی موسوی بود.
محمدی که با فارس گفتوگو میکرد در پاسخ به این سوال که آینده سیاسی موسوی را با توجه به اتفاقات اخیر چگونه پیشبینی میکنید، گفت: تمام! فاتحه آینده سیاسی موسوی با بیقانونیها و رفتارهای وی خوانده شد.موسوی چشم بسته خواستار ابطال انتخابات شد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در تمام تحولات 30 ساله اخیر هیچ جناح و گروهی «رنگ» را به عنوان سمبل حرکت خود انتخاب نکرده بود، یادآور شد: برای اولین بار بود که «رنگ» برای این کار انتخاب شد. محمدی افزود: از دیگر سو همه امکانات خود را بسیج کردند تا احمدینژاد انتخاب نشود اما براساس نظرسنجیها، انتخاب احمدینژاد قطعی بود. زیرا احمدینژاد در طول این چهار سال با طبقه اکثریت جامعه و به فرموده امام(ره) «کوخنشینان» ارتباط برقرار کرد و با مسافرتهایی که به شهرها و روستاها انجام داد، این افراد فهمیدند، احمدینژاد میتواند نماینده و سمبل آنها باشد.
به گفته این کارشناس مسائل سیاسی، آنها روی آرای خاموش تکیه کرده بودند و فکر میکردند اگر آرای خاموش به صحنه بیاید، احتمال برد یا به دور دوم کشیده شدن انتخابات وجود دارد و زمینه برای جر زدن هم هست. محمدی ادامه داد: قبل از اعلام نتایج، براساس اجرای آن سناریو، موسوی اعلام کرد پیروز شده و گفت اگر غیر از این اتفاق بیفتد تقلب صورت گرفته است(!) بعد که نتیجه چیز دیگری شد، به انتخابات و جابهجایی آرا اعتراض نکرد بلکه چشم بسته خواستار ابطال انتخابات شد. پس از آن گفت، ابطال انتخابات کف تقاضاهاست و در مصاحبه با روزنامه تایم عنوان کرد که این حرکت، حرکتی نیست که صرفاً محدود به انتخابات باشد بلکه در جهت تغییر ساختار است. این با آن تئوری که در دوران اصلاحات مطرح میشد یعنی «فشار از پایین- چانهزنی در بالا»، دقیقا تطبیق میکند.
عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین از برنامهریزی چند ماهه اصلاحطلبان برای اجرای پروژه القای تقلب در انتخابات میگوید
گروه سیاسی: سید امیرحسین مهدوی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، در جمع خبرنگاران در خبرگزاری ایسنا به بیان جزئیاتی درباره مجموعه فعالیتهای فرهنگی و رسانهای ستاد میرحسین موسوی و نقش برخی عوامل در شکلدهی آشوبهای اخیر پرداخت.
وی در بخش اول سخنان خود اظهار داشت: در کنگره سال 87 سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به عضویت شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی درآمدم و در انتخابات خرداد ماه سال جاری در ستاد مرکزی موسوی به عنوان سردبیر روزنامه اندیشهنو که روزنامهای در 4 صفحه برای پوشش اخبار ستاد بود، آغاز به کار کردم که تا روز 23 خرداد ماه به انتشار خود ادامه داد. مهدوی بیان کرد: روندی که از فردای روز انتخابات یعنی 23 خردادماه آغاز شد، یک انحراف و گردش مسیر در مجموعه فعالیتها بود که بخش عمدهای از آنها متعلق به ستاد میرحسین موسوی بود به طوری که نامزدی با ویژگیهای موسوی که اساس حضورش بازگشت قطار اجرایی کشور بر ریل قانون بود از شامگاه روز رأیگیری با اعلام نتایج پیش از شمارش آرا و پس از آن، با عدم پذیرش نتایج واقعی شمارش آرا و عدم تمکین از ساز و کار قانونی برگزاری انتخابات، زمینههای ایجاد مشکلاتی را در جامعه فراهم کرد.
عدم تمکین از قانون
وی افزود: گروههای حامی ایشان و سازمانی که من عضو شورای مرکزی آن هستم در قالب 2 یا 3 بیانیه با رفتاری مشابه رفتار کاندیدای مورد حمایت خود، نسبت به روند قانونی بیان اعتراضات و ارائه آنها به شورای نگهبان، بیاعتنایی کرده و پس از آن با منتفی شدن زمان قانونی اعتراض بویژه پس از خطبههای 29 خرداد رهبر انقلاب با تهییج مردم و صدور بیانیههای مختلف و با تشویش اذهان عمومی ملت، تلاش داشتهاند تا مطالبه خود را پیگیری کنند. این موضوع از زمانی حادتر شد که در کنار این مجموعه رفتارها، برخی دشمنان قسمخورده ملت، خاندان پهلوی و گروهکهای ضد انقلاب نیز با اعلان علنی و رسمی، آن را تشویق و مورد حمایت قرار دادهاند.
عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با بیان اینکه مدارک و اسناد رسمی مبنی بر همراهی و همکاری آنها در آشوبها به دست آمده است، اضافه کرد: عدم تمکین از فرآیندهای قانونی، راهی جدید را در لیست سیاسی برخی جریانها و گروهها به وجود آورد و انتشار بیانیههای پیدرپی نشان داد که این گروهها دیگر متمایل به حرکت در یک فرآیند قانونی و در چارچوب قانون اساسی و ساختار آن نیستند.
مهدوی با اشاره به مبانی اساسی اندیشه اصلاحطلبی، عنوان کرد: اگر افرادی خواستند با فرآیندهای غیرقانونی و خارج از چارچوب، کار خود را پیش ببرند اینها به معنی از بین رفتن مشیاصلاحطلبی نیست، چرا که اساسا مبنای اصلاحطلبی
بر اصول و اساس حرکت بر مدار قانون استوار است.
سید امیرحسین مهدوی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و عضو مرکزی ستاد میرحسین موسوی همچنین به سوالات خبرنگاران درباره مسائل متعدد پاسخ داد. وی در پاسخ به پرسشی درباره نقش وی و سازمان متبوعش در برخی آشوبهای اخیر و اساسا مکانیزم و ساختار رفتاری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، اظهار داشت: من در شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب عضویت داشتهام البته ساختار به این صورت است که اعضای شورای مرکزی به عنوان منتخبان کنگره مجموعه فعالیتهایی را پیگیری میکنند که این مجموعه فعالیتها در قالبهای دیگری نیز علاوه بر شورای مرکزی در کار گروههایی پیگیری میشود. من دو سال عضو علیالبدل شورای مرکزی و یک سال عضو شورای مرکزی بودهام و به خاطر سابقه «روزنامهنگاری اقتصادی» در تدوین و تبیین مواضع اقتصادی سازمان نقش داشتهام و تقریبا در جریان همه تصمیمات و تحرکات نامزدهای ریاستجمهوری بودم.
انتشار روزنامه اندیشه نو در ستاد موسوی
سردبیر روزنامه اندیشهنو (منتسب به ستاد میرحسین موسوی) اظهار کرد: بعد از تعطیلات نوروزی روزنامه ، انتشار خود را آغاز کرد که در چهار صفحه به تبیین فعالیتهای انتخاباتی و تبلیغاتی ستاد میرحسین موسوی میپرداخت و مجموعه فعالیتهای روزنامه زیر نظر بخش رسانهای ستاد مدیریت میشد.
تجمعات غیرقانونی و کمپین پویش خاتمی
مهدوی در تشریح ساختار تجمعات قبل از انتخابات، گفت: قبل از 22 خردادماه بزرگترین ظهور تجمعات، شکلگیری زنجیره انسانی بدون مجوز از میدان تجریش تا میدان راهآهن و همینطور شکلگیری تجمعی از میدان آزادی تا انقلاب بود که همه اینها در قالبهایی به شهرستانها نیز تسری داده شد که سابقه آنها در روزنامه موجود است. وی افزود: ساختار این تجمعات به وسیله دو یا سه سازمان جوان بدون مجوز که ذیل ساختار کمپین پویش خاتمی شکل گرفته بود- نظیر یارینیوز که در مراحلی با اخذ کد ملی از افراد،مجموعه ساختارهایی را شکل داده بود- به وجود آمد که برآوردی که از آن وجود داشت حدود 400 هزار نفر عضو را نشان میداد. قرار بود این ساختار در قالب شبکهای خوشهای مجموعهای را به وجود آورد که بر اساس آن پایه و بانک اطلاعاتی از ناظران صندوقها و کمک به ساختار صیانت از آرا باشد که البته بخش وسیعی از این فعالیتها را شاخههایی از جوانان نظیر شاخه جوانان جبهه مشارکت شکل میداد. عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به گروهی موسوم به گروه 88 در ستاد میرحسین موسوی اشاره کرد و گفت: گروه 88 بنا بود با عضویت 88 جوان در سراسر کشور، 88 جوان در استانها و 88 جوان در هر یک از شهرستانها ساختار خوشهای را در عضویت از افراد پیش ببرد که بر اساس آن و با به پیشرفتن این ساختار، شبکهای بنیان گذاشته میشد که این مجموعه نیز دارای 35 هزار عضو بر مبنای همین ساختار است که همه توسط همین گروهها سازماندهی شده بود. مهدوی شکل رفتاری حاکم بر این ساختارها را نیز به گونهای عنوان کرد که در آنها جوانان میداندار حرکتها بودند و شکل آن به این صورت بود که جوانان در برنامهها با محوریت خود ساختار را این گونه جلوه میدادند که کسی به عنوان
آقا بالاسر وجود ندارد و از این طریق میزان جذب جوانان در این شیوه رفتاری افزایش چمشگیری مییافت.
سید امیرحسین مهدوی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب و از فعالان ستاد انتخابات میرحسین موسوی، در ادامه نشست خبری خود به تبیین چگونگی عضویت خود در شورای مرکزی سازمان مجاهدین پرداخت و گفت که بعد از کنگره آخر این تشکل به عضویت سازمان درآمده است. وی افزود: افرادی تحت عنوان مرتبط با حلقه 10 نفره سازمان مجاهدین رابطه داشتهاند که این رابطه به صورت نقطهچینی و غیرعضویتی اما سازمان یافته بود و در کنگره آخر سازمان که در اواسط دولت دوم محمد خاتمی برگزار شد، سران سازمان تصمیم گرفتند به صورت رسمی برای گسترش تشکیلات عضو گیری کنند.
حلقه بسته تصمیم گیری در سازمان
این عضو ستاد انتخابات موسوی گفت: بر اساس عضوگیری پس از کنگره سازمان مجاهدین انقلاب، 300 نفر در سراسر کشور به عضویت این تشکل درآمدند و من که با برخی افراد در سازمان از گذشته ارتباط داشتم، مشمول فرآیند عضویت شدم و با بهرهگیری از امتیاز روابط خود، فعالیت در این مجموعه را آغاز کردم. مهدوی افزود: در سازمان اینگونه نبود که اعضا، مجری صرف حلقه اتاق فرمان باشند و اینگونه نیز نبود که این افراد تصمیمگیرنده باشند بلکه به دلیل فضای مجازی که وجود داشت، در هر مقطع فعالیت سیاسی، القای تصمیمات و خط اصلی از طریق حلقه بسته ابتدایی شکل میگرفت.
وی ادامه داد: به عنوان نمونه در جلسات شورای مرکزی، افراد در قالب رای برابر در آنجا حضور مییافتند ولی جو به گونهای بود که فضای فکر کردن و انعکاس صدای مخالف و بحث و گفتوگو نیست و جو غالب مبتنی بر تصمیمگیری از قبل بود و بقیه ناچار به همکاری بودند و در واقع نظام فکری اعضا کانالیزه میشد. به عنوان نمونه در حالی که 10 ماه پیش از انتخابات، فضای گفتوگو و همفکری وجود داشت و حتی اصولگرایان در حال رایزنی برای انتخاب نامزد خود بودند، در سازمان گزاره «یا خاتمی یا هیچکس» مطرح شد که یک فضای جزماندیش قطعی و متصلب به وجود آورد.
عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب تاکید کرد: بر خلاف گسترش ظاهری تشکیلاتی در سازمان مجاهدین و حزب مشارکت، تصمیمگیری در این تشکلها در حلقه بسته و محدودی صورت میگیرد و اینگونه نیست که در این تشکلها صداهای مختلف و فراکسیونهای متنوع وجود داشته باشد.
مهدوی افزود: کسی که عضو مجاهدین میشود، با تصور و استنباط نسبت به حضور موثر در تصمیمگیریها در جلسات شورای مرکزی شرکت میکند اما هنگامی که متوجه میشود در حلقه بستهای قرار گرفته و تصمیمگیریها از پیش انجام شده، دلخوشی او به یأس تبدیل میشود.
سناریوی از پیش طراحی شده
وی درباره القای نگرانی نسبت به صیانت از آرای مردم از سوی تشکل متبوعش که این روزها با عنوان عدم سلامت انتخابات و تقلب در این فرآیند از سوی میرحسین موسوی پیگیری میشود نیز اظهار داشت: از قبل فرآیندی برای انتشار نظرسنجیها و نتیجه از پیش اعلام شده انتخابات طراحی شده بود و بر اساس این برنامه بود که موسوی ساعت 21 روز 22 خرداد و پیش از اتمام رایگیری در یک مصاحبه مطبوعاتی اعلام کرد، در مرحله اول پیروز میشود و هر نتیجهای غیر از این نادرست است و نشان میدهد که در انتخابات تقلب شده است.
نظرسازی و القای تقلب
عضو ستاد انتخابات موسوی گفت: فضاسازیها در باور عمومی برای القای تقلب در انتخابات به صورت گسترده پیگیری میشد و مدام تکرار میشد که نظرسنجیها نشان میدهد موسوی پیروز انتخابات است و نوعا نهادهایی به عنوان مرجع نظرسنجی مطرح میشدند که مورد اعتماد هستند تا کسی خواستار ارائه سند در این زمینه نشود. مهدوی افزود: تجربه انتخابات سال 84 نشانگر نادرستی تحلیلهایی بود که بر عدم صحت انتخابات تاکید داشت و خبرگزاری جمهوری اسلامی در آن دوره، سه روز مانده به رایگیری اعلام کرد که مصطفی معین بالاترین آرا را دارد و با هاشمیرفسنجانی به مرحله دوم انتخابات میرود ولی دیدیم که او نفر پنجم انتخابات شد.
ادلهای برای پیروزی موسوی وجود نداشت
وی ادامه داد: در این دوره انتخابات در مرحله نخست اعلام کردیم که موج سبز در کشور راه افتاده و در مرحله بعد گفتیم که آرای آقای موسوی در حال رشد است و در گام دیگر مدعی شدیم او با آقای احمدینژاد به مرحله دوم میرود و بعد هم در جامعه القا کردیم موسوی در مرحله دوم قطعا پیروز انتخابات خواهد بود اما شخصا هیچ ادلهای برای قطعیت این نظریه پیدا نکردم. القای این اندیشه به موسوی باوراند که اعلام کند پیروز قطعی انتخابات است و در شرایطی که میدانستیم اینگونه نیست و به دلیل حضور ناظران آقای موسوی در قریب به اتفاق صندوقها، نگرانی در زمینه سلامت انتخابات وجود نداشت، تکرار گزاره نگرانی از سلامت انتخابات و تقلب از طریق رسانهها و بیانیههای گروههای مختلف اصلاحطلب به صورت شفاف پیگیری میشد.
القای عدم سلامت انتخابات
و خط دهی بهزاد نبوی به رسانههای اصلاحطلب
عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب توضیح داد: مقامات سابق و اسبق وزارت کشور مانند مصطفی تاجزاده از نگرانی درباره سلامت انتخابات سخن میگفتند و پیگیری موضوع صیانت از آرا به بهزاد نبوی سپرده شد و او دنبال جمعآوری افرادی برای معرفی آنها به عنوان ناظران بر انتخابات بود که این مساله نشانگر سمت و سوی القای نگرانی و تاکید بر لزوم صیانت از آرا بود.
جلسات مستمر سازمان یافته
بهزاد نبوی و مدیران رسانههای اصلاحطلب
وی ادامه داد: علاوه بر پیگیری موضوع از طریق سایتهای خبری وابسته به اصلاحطلبان، از سالها قبل از زمان دولت خاتمی جلسات مستمری به صورت هفتگی بین بهزاد نبوی و مدیران رسانهها و متولیان سایتهای اصلاحطلبانه برگزار میشد و با آنکه نبوی صبغه و سابقه فرهنگی و مطبوعاتی ندارد، هدایت خط خبری در رسانههای مذکور را انجام میداد.
به گزارش فارس، سید امیرحسین مهدوی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب در ادامه نشست خبری خود به تبیین نحوه هماهنگی شبکههای خبری و افشای منابع مالی رسانههای تبلیغاتی وابسته به دوم خردادیها پرداخت.
این عضو ستاد انتخابات میرحسین موسوی اظهار داشت: علاوه بر جلسات مستمر سازمان یافته هفتگی بین بهزاد نبوی و مدیران رسانهها و متولیان سایتهای اصلاحطلب، سایتهای خبری به صورت مستقیم از سوی چهرههای شاخص جریان اصلاحات هدایت و حمایت میشدند.
سایت جمهوریت منسوب به فرزندان هاشمی رفسنجانی
مهدوی درباره یکی از سایتهای تخریبی اصلاحطلبان، افزود: سایت جمهوریت به صورت روشن منسوب به فرزندان آقای هاشمی رفسنجانی بود و معلوم بود که ادارهکنندگان این سایت بیپروا و صریح از کجا خط میگیرند و مشغول پروندهسازی گسترده درباره عملکرد چهارساله دولت نهم بودند.
موسوی برنامه نداشت؛ فقط دولت را تخریب میکرد
سید امیرحسین مهدوی ادامه داد: آقای موسوی نیمه اسفند سال گذشته وارد عرصه انتخابات شد و ایام نوروز نیز کشور در تعطیلات 15 روزه به سر میبرد و عملا گردآوری آمار، ارقام و آرشیو تصویری برای وی به صورت سازمان یافته برعهده حامیان پشت پرده او بود. عضو ستاد انتخابات موسوی گفت: مجموعه فعالان تبلیغاتی موسوی به شکل نامتوازن و بیسابقه به تخریب رقیب او که رئیسجمهور مستقر بود، پرداختند و با آنکه منتقدان وضع موجود در کنار اثبات ادعای خود مبنی بر نامطلوب بودن وضعیت باید علت نامزدی خود را تبیین کنند، موسوی در این زمینه ضعف داشت. عضو ستاد انتخاباتی موسوی ادامه داد: کسی که وضع موجود را نقد میکند، علاوه بر علت نقد باید بیشتر بگوید چه برنامههایی دارد و چرا باید مردم او را برگزینند اما آقای موسوی عملا هیچ برنامه و متن مدونی در این زمینه نداشت و آنچه در مناظره آخر در قالب برنامه در تلویزیون به نمایش درآمد، قطع نظر از نقد محتوا، یک نوشتار آشفته بود.
وی ادامه داد: آنچه موسوی انجام داد حجم گسترده تخریب دولت بود و کمپین و حرکت انتخاباتی این مجموعه نیز فاقد گزارهای دال بر اداره کشور و شعار واحد بود؛ شعارهایی که در این زمینه داده شد همچون «انسانم آرزوست» و «ادب مرد به ز دولت اوست»، کسی را به سوی آنچه باید انتخاب کنند رهنمون نمیکرد.
آنچه موسوی درباره جمعآوری گشت ارشاد یا درباره تقویت جایگاه دانشگاهها مطرح کرد، بخش کوچکی از اداره نیروی انتظامی و نهاد آموزش عالی بود و در واقع نشان میداد در کنار تخریبهایی که علیه دولت صورت میدهد برنامهای برای ارائه ندارد.
سنگفرش یکی از خیابانها با پوستر موسوی
عضو ستاد انتخابات موسوی تصریح کرد: آقای موسوی مدعی بود علاقهای به حجم گسترده تبلیغات ندارد اما حامیان و هواداران وی از طرق مختلف به تامین مالی او پرداختند و در سایه این کمکهای مالی فراوان و اقداماتی چون فروش تابلو نقاشیهای موسوی به دو برابر قیمت که البته دربرابر هزینههای کلان تبلیغاتی اندک است، شاهد انتشار پوسترهای موسوی در تیراژ گسترده بودیم به طوری که سنگفرش یکی از خیابانهای اصلی شهر از تصاویر او و اقلام سبز فرش شده بود.
جو ستاد، عدم پذیرش نتایج انتخابات بود
سردبیر روزنامه اندیشهنو با اشاره به اعتراضات میرحسین موسوی به نتایج انتخابات، نقطه شروع اعتراضات را شامگاه 22 خرداد عنوان کرد و افزود: جو عمومی داخل ستاد، عدم پذیرش نتایج انتخابات و عدم اعتنا به روند قانونی شورای نگهبان بود و دیدیم که در سه روز پس از انتخابات نیز هیچگونه شکایتی به شورای نگهبان داده نشد و فقط 7 مورد عناوین کلی داده شد.
مواضع موسوی تحت تأثیر گروه فشار تغییر کرد
مهدوی با اشاره به روند مواضع میرحسین موسوی از زمستان سال گذشته تا بعد از انتخابات گفت: آقای موسوی ورود خود را با چند مصاحبه با وبسایت کلمه، یک مجله اقتصادی و ویژهنامه نوروزی یکی از روزنامههای اصلاحطلب آغاز کرد و دیدیم که در آن مصاحبهها مواضعش در سیاست خارجی، اقتصاد و عدالت اجتماعی همان مواضع نخستوزیر زمان جنگ بود و همان رویکردها را یادآوری میکرد اما بعد از اعلام نامزدی، گروههای فشار دور ایشان را گرفته و برایش شرط گذاشتند و فضای دور او را طوری ساخته و قرائتی را برایش شکل دادند که با مواضع گذشتهاش فرق داشت و در نهایت نیز به عدم پذیرش نتایج انتخابات منتهی شد.
مواضع افراطی، آرای موسوی را کاهش داد
وی افزود: کسانی که اطراف آقای موسوی را گرفته بودند بحث هزار سخنرانی را مطرح کرده بودند که این سخنرانیها را همان افراد آن 4- 3 گروه انجام میدادند و افراطیترین مواضع و هر چیزی را که دلشان میخواست القا میکردند و همینها باعث شد که آقای موسوی رای عده زیادی را از دست بدهد. این عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب تصریح کرد: تصور خود موسوی این بود که در میان اصولگراها هم رای خوبی دارد حتی خودم از آقای خاتمی شنیدم که میگفت ممکن است برخی کسانی که به من رای میدادند به آقای موسوی رای ندهند اما او بیشتر از این تعداد در بین اصولگراها رای دارد. وی ادامه داد: آقای موسوی در دایره گروههای فشاری محصور شد که موجب عدم پذیرش نتایج انتخابات از سوی او شدند و آقای موسوی در فاصلهای کوتاه، با آن موسویای که تا قبل از آن بود متفاوت شد و کار به جایی رسید که گروههایی که پیش از این از نظام و قانون دم میزدند با تروریستها، معاندان، خاندان پهلوی و گروههای خارجی همصدا شدند.
حلقه اتصال اصلاحطلبان با رسانههای خارجی
مهدوی با اشاره به فعالیت چشمگیر رسانههای خارجی برای دامن زدن به اغتشاش در ایران گفت: کسانی که این روزها در شبکه تلویزیونی صدای آمریکا علیه ایران صحبت میکنند تا 4-3 سال پیش در کنار همین گروههایی که دور آقای موسوی را گرفتهاند، تحت عنوان عضو دفتر تحکیم و یا روزنامهنگار فعالیت میکردند و حتی بیبیسی نیز به روشی هوشمندانهتر، از چند سال قبل عضوگیری کرد و اعضای خود را آموزش داد تا اینکه 6-5 ماه قبل از انتخابات، دومین شبکه تلویزیونی غیر انگلیسی خود را کلید بزند که تمام بودجه و خطوطش با دولت انگلیس هماهنگ میشود.
وی با اشاره به افرادی که از مطبوعات ایران جذب رسانههای بیگانه شدند، گفت: ممنوعیت فعالیت رسانههای ضدایرانی در ایران و وجود افرادی از مطبوعات ایران که جذب آن رسانهها شده بودند باعث شد که در حقیقت ارتباطات خبری این رسانهها از دفتر تلفن این دوستان که از ایران با خود برده بودند تغذیه شود و همین ارتباط نیز باعث دوسویه شدن ارتباطات شد و افرادی ایرانی نیز نکاتی را به این شبکهها القا میکردند که این همسویی و کار مستمر و نزدیک در روند فعالیتهای این شبکهها بسیار روشن است.
مهدوی همچنین در پاسخ به سوالی درباره نقش بستگان هاشمی و همچنین درباره سیر گذار مواضع میرحسین موسوی از زمستان سال 87 تاکنون گفت: یکسری بحثها را بنا بر مصالح شاید نتوان اکنون گفت و امیدوارم آن افراد به سمتی نروند که در آینده نیازی به گفتن آن بحثها باشد.
اردوکشی خیابانی در تضاد با اصلاحطلبی
مهدوی افزود: وضعیت به وجود آمده پس از انتخابات در ایران مبدا یک تغییر جهت تاریخی است چرا که ذات اصلاحطلبی به معنای پذیرش چارچوبها برای کارآمدتر کردن سیستم است اما گروههایی که با داعیه قانون و اصلاحطلبی شکل گرفته بودند به رفتارهای فرا قانونی و تعیین تکلیف در خیابان و به تعبیر رهبری اردوکشیهای خیابانی روی آوردند که اینها با ذات اصلاحطلبی در تناقض است و در بیانیههای آنها نیز مشخص بود که اعتقادی به ساز و کارهای قانونی ندارند.
این عضو ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی تصریح کرد: آقای موسوی نیز پس از انتخابات ساز و کار قانونی انتخابات را نپذیرفت در حالی که تا روزهای پیش از انتخابات ایشان میگفت که «نظارت استصوابی را قبول ندارم و قانون آن را تغییر خواهم داد اما تا این قانون پابرجاست به آن عمل میکنم» در حالی که دیدیم اینگونه نشد. مهدوی این تغییر رویکردها را به یک «پیچ تاریخی» تعبیر کرد و با بیان اینکه ما اصلاحطلبی در چارچوب قانون اساسی را قبول داشتهایم و شعار آقای خاتمی در سال 76 نیز قانونگرایی بود، اظهار داشت: در این انتخابات 13 میلیون نفر تمایل خود به اصلاح وضع موجود در چارچوب نظام را نشان دادند و مشخص شد که اصلاحطلبی هنوز هم مخاطب دارد اما اصلاحطلبی پسوند نام هیچ گروه و جریانی نیست و نیاز به نوزایی و جوشش از درون دارد و نباید اجازه داد که اصلاحطلبی با گروههایی پیوند بخورد که با نپذیرفتن فرآیندهای قانونی پایان اصلاحطلبی را رقم بزند. وی افزود: این گروهها میخواهند مانند ملی- مذهبیها یا نهضت آزادی که در درون کشور ساز و کارهای نظام و قانون را قبول ندارند، باشند یا ممکن است با عدم محکومیت صریح اغتشاشها در کنار گروههای معاند و آشوبطلبان و تروریستها قرار بگیرند؛ در هر دو حالت دیگر نمیتوان به این گروهها، اصلاحطلب گفت. این عضو ستاد انتخاباتی موسوی با اشاره به نپذیرفتن فرآیند انتخابات از سوی میرحسین موسوی گفت: تن ندادن آقای موسوی به فرآیند انتخابات در حالی است که حتی شورای نگهبان اخیرا گروهی 5 نفره که از نظر همه گروهها رفتاری غیرجناحی دارند را برای نظارت بر شمارش مجدد 10 درصد از صندوقها مشخص کرده است اما باز هم در چنین فضایی آقای موسوی تمکین نمیکند.
موسوی از قضاوت تاریخ درباره خود نگران است
وی افزود: آقای موسوی دچار یک ابهام و گره ذهنی شده و از قضاوت تاریخ درباره خود نگران است. او از ابتدا مدعی پیروزی در انتخابات بود و سرمایه 20 سال سکوت خود را وارد میدان کرد و حال با این شکست، پذیرش این مساله باورپذیر نیست و اگر بخواهد شکست را هم بپذیرد، درست کردن قافیه برای مصراعی که سروده بسیار سخت است و همچنین حال که بیانیههای تحریکآمیز او باعث کشته شدن تعدادی از افراد شده است، در مجموع او خود را گرفتار میبیند. مهدوی تصریح کرد: به نظر من آقای موسوی میتواند از طریق قانونی اعتراض بکند و حتی میتواند به شورای نگهبان پیشنهاد بدهد و باید حساب خود را از روند آشوب، اغتشاش و ریخته شدن خونها جدا کند و همانطور که از شخصیت او این انتظار میرود، فارغ از هر باوری که دارد آرامش را به جامعه منتقل کند،
چرا که تاکنون نتیجه بیانیههای او فقط تداوم ناامنی و به خطر افتادن منافع افراد عادی و بیگناه بوده است.
قطع رابطه خوشهای با تاجزاده و سازمان و برقراری آرامش
سیدامیرحسین مهدوی در ادامه با اشاره به دستگیری 3 نفر از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب گفت: بازداشت این افراد به دلیل قطع روابط شبکههای خوشهای جوانان با افراد مذکور مانند تاجزاده و قطع روابط میان مدیران رسانهها و متولیان سایتهای دومخردادی با بهزاد نبوی، به آرام شدن فضای کشور،کمک بسیاری کرد.
اصلاحطلبان نتوانستند رأی مردم را کسب کنند
عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب و عضو ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در بخش پایانی نشست خبری خود، علت اصلی عدم اقبال عمومی به موسوی در انتخابات ریاست جمهوری دهم را فاصله گرفتن این کاندیدا از شخصیت و گفتمان اصلی خود عنوان کرد.
وی افزود: انتظار بسیاری این بود که آقای موسوی به عنوان نخست وزیر دوران امام که تاکید بر استکبارستیزی و حمایت از حقوق مستضعفان داشت، با همان شخصیت و گفتمان وارد عرصه انتخابات میشد و به نظر میرسد آرای موسعتری را هم نصیب او میکرد.
این فعال سیاسی دوم خردادی ادامه داد: 13 میلیون رایدهنده به موسوی کسانی بودند که ضمن پذیرش نظام و قانون اساسی و علاقهمندی به جمهوری اسلامی خواستار اصلاح روند اجرایی حاکم بر کشور بودند که یک جریان اصلاحطلبی اصیل میتواند آنها را نمایندگی کند. مهدوی افزود: کارنامه جریانات حامی موسوی به گونهای است که بعد از انتخابات سال 80 در انتخاباتهایی که برگزار شد و مجری نیمی از آنها خودشان بودند، نامزد معرفی کردند، اما نتوانستند آرای مردم را جلب کنند.
آزادترین انتخابات در کشور و پیروزی احمدینژاد
وی ادامه داد: در انتخابات شوراهای دوم که از آزادترین انتخابات در کشورمان بود و هیات نظارت بر انتخابات حتی نیروهای ملی - مذهبی را تایید صلاحیت کرد، اصلاحطلبان نتوانستند پیروز شوند و در انتخابات شورای سوم و در انتخابات مجلس هشتم نیز فهرست «یاران خاتمی» رای نیاورد و در انتخابات ریاست جمهوری نهم که مصطفی معین و اکبر هاشمیرفسنجانی نامزد این جریان بودند، در رقابت با احمدینژاد شکست خوردند.
سفرهای استانی
عضو ستاد انتخاباتی موسوی تصریح کرد: در انتخابات ریاست جمهوری دهم، موسوی با رئیس دولتی رقابت کرد که 60 سفر استانی انجام داد و به همه استانها 2 بار سفر کرد و حتی به نقاط دورافتاده شهرستانها و روستاها سرکشی کرد.
مهدوی افزود: آقای موسوی در طول مدت کوتاهی که وارد عرصه انتخابات شد، نتوانست به همه استانهای کشور سفر کند و در برخی استانها هم تنها یک سخنرانی در مرکز استان انجام داد، ولی رقیب اصلی او رئیسجمهوری بود که با بدنه جامعه ارتباط تنگاتنگ داشت.
وی ادامه داد: گستره روزنامه و اینترنت در کشور ما اندک است و با وجود نفوذ و گسترش خدماترسانی گسترده و عزم دولت نهم برای آبادانی و سازندگی در دورترین نقاط و نقاط محروم کشور و دیدار چهره به چهره رئیسجمهور، احساس همبستگی و دلبستگی و نزدیکی میان احمدینژاد و مردم به وجود آورد و پیروزی بر او سخت بود. اگر چه موسوی در تهران با غلبه مناطق شمال شهر بر احمدینژاد پیشی گرفت اما نمیتوان مناطق شهرداری پایتخت را بر کل کشور تعمیم داد و باید بدون اعتماد به نظرسازیها، به طور واقعبینانه انتخابات و نتیجه آن را تحلیل کرد. عضو ستاد انتخاباتی موسوی گفت: در استانهایی چون خراسانجنوبی، کرمان و مرکزی رای غالب متعلق به آقای احمدینژاد بود اما متاسفانه برخی گروهها و افراد جو را به گونهای القا کردند که موسوی با تصور پیروزی قطعی و قبل از شروع شمارش آرا، خود را پیروز معرفی کرد و نتیجه انتخابات را نپذیرفت.
دلایل رویگردانی مردم از اصلاحطلبان
مهدوی بیراهه رفتن در شعارها، اشتباه گرفتن مطالبات و شعارهای مردم و همصدایی با معاندان و دشمنان تابلودار نظام (سازمان یافته یا غیرسازمانی) و همراهی با جریاناتی که اصل استقلال و تصمیمگیری مردم را نادیده میگیرند را دلیل رویگردانی مردم از اصلاحطلبان عنوان کرد و گفت، اگر نامزد این جریان پیروز میشد، جای شگفتی داشت.
انتشار بیانیههای سازمان مجاهدین انقلاب بدون اطلاع اعضا
این روزنامهنگار و فعال سیاسی دوم خردادی در عین حال گفت که پس از دستگیری برخی اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین، سه بیانیه دیگر از سوی سران سازمان بدون اطلاع دیگر اعضا از مسیر تدوین و انتشار آنها منتشر شده که عدم مرزبندی صریح با آشوبگران و بدخواهان و عدم پذیرش ساز و کار قانونی رسیدگی به اعتراضها به نتیجه انتخابات، محوریترین فصل آن است.
ادبیات تند مجمع روحانیون مبارز
مهدوی همچنین از مجمع روحانیون مبارز به دلیل انتشار بیانیه اغتشاشطلبانه اخیرش انتقاد کرد و اظهار داشت: در حالیکه تصور میشد اعضای مجمع روحانیون مبارز به دلیل کسوت انقلابی و تعلق آنها به طبقه روحانیت نقش تعادل بخش را در این روزها ایفا کنند، در بیانیهای افراطی که بعید به نظر میرسد همه اعضا آنرا امضا کرده باشند، همسو با مشارکتیها و با ادبیات تندتر از بیانیههای دیگر همصدا با آشوبطلبان در این مسیر گام برداشت.
بنام ذات اقدس الله
خدا را شکر میکنیم که آقای موسوی در همین دوره کاندید شدند
مگرنه اگر دوره بعد می آمدند بدلیل عدم شناخت مردم از ایشان احتمال داشت ملت با انتخاب ایشان (چون دیگه دکتراحمدی نژاد نیست)دچار فلاکت جبران ناپذیری شوند
سجده شکر فراموش نشه چرا که: پرچم سبز زهرا افتاد دست حزب الله
یا زهرا(سلام الله علیها)
بازخوانی و مقایسه حرف و عمل میرحسین موسوی
سعید دوزدوزانی
اگر به ایرانی بودن افتخار میکردیم زیر پرچم خلیج عربی نمیایستادیم.
کلمه عربی در جمله «دول الخلیجالعربی» صفتی برای خلیج نیست، بلکه صفتی برای کشورهای عرب خلیجفارس است. این بدفهمی از یک مساله روشن نشان داد که جنابعالی و مشاوران بهاصطلاح باتجربهتان که خود را سرمایههای مهمی برای ملت ایران وانمود میکردید، بدون دلیل از صحنه مدیریت کشور کنار گذاشته نشدهاید، اما اینک شما باید به این سؤال پاسخ بدهید که در زیر پرچم چه کسی سینه میزنید؟ چرا مواضع و بیانیههای شما، صهیونیستها و حامیان آمریکاییشان را اینچنین به وجد آورده است؟! راستی انقلاب رنگین ایران اکنون چه مرحلهای را پشت سر میگذارد؟!
ما به جمهوری اسلامی معتقدیم.
این را ما نمیگوییم بلکه دشمنان ملت ایران میگویند که طی 30 سال پس از پیروزی انقلاب تاکنون، چنین ضربهای به جمهوری اسلامی ایران وارد نشده است. به این ترتیب باید از شما سؤال کرد که چگونه میتوان پذیرفت شما به جمهوری اسلامی معتقدید و همزمان برای اثبات این اعتقادتان، سختترین ضربه را هم به پایههای آن وارد میکنید؟
درست نیست که با حرفهای بیهوده، روابط با جهان را تیره کنیم.
با مواضع متقن و منطقی دولت نهم و حرفهای دقیق و حساب شده آقای احمدینژاد، روابط ایران با کشورهای مختلف جهان استحکام و ثبات فزآیندهای پیدا کرد و امروز شاهد آن هستیم که با حرکتهای بیهوده و دشمن شادکن جنابعالی، چند دولت پرادعا و زیادهخواه که خود را بهمثابه جامعه جهانی وانمود میکنند، به دفاع از شما برای ملت ایران چنگ و دندان نشان میدهند! براستی حرفهای بیهوده چه کسی روابط ایران را با جهان تیره کرده است؟ اظهارات سست، بیمنطق و غیرمستند شما یا مواضع حکیمانه و مدبرانه رئیسجمهور؟
ملت ما چوب سیاستهایی را میخورد که نه از روی فکر و بلکه از روی احساسات انجام میشود و باید به سمت تعادل برویم.
باید منصف باشیم و حق را در این زمینه به شما بدهیم زیرا به اذعان ناظران آگاه، رفتار و مواضع جنابعالی مبتنی بر فکر و اندیشه نیست و احساسات شما از عقلتان پیشی گرفته است. رفتار نامتعادل شما برای کشور و ملت ایران زیانبار بود اما تدبیر و هوشمندی مسؤولان عالی نظام، کشور را بهرغم میل شما به نقطه تعادل بازگرداند.
ما در جهان جز چند دوست قدیمی، ارتباط گستردهای با جهان نداریم و دائما در معرض تهدید هستیم.
تعداد فراوان دوستان جمهوریاسلامی ایران را میتوان از شمار سران کشورهایی که پیروزی آقای احمدینژاد را در انتخابات ریاستجمهوری و بهرغم شبههافکنیهای شما به وی تبریک گفتهاند، دریافت. از رفیق شفیقتان، آقای محمد خاتمی سؤال کنید تا معنی و مفهوم سفرهای موفق و بیسابقه آقای احمدینژاد به اقصی نقاط جهان در چهار سال گذشته را برایتان تبیین و تفسیر کند. اگر توضیح درستی به شما بدهد و شما نیز درک دقیقی از آن داشته باشید، درخواهید یافت که ارتباطات گسترده ایران با کشورهای مختلف جهان مهر تاییدی بر خلافگویی شما مبنی بر قرار داشتن ایران در معرض تهدید دائمی است. نمیشود کشوری دائما در معرض تهدید قرار داشته باشد اما فقط در یک سال به اندازه همه دوران پس از انقلاب صادرات غیرنفتی داشته باشد. هدف شما از این خلافگوییهای واضح چیست؟
رفع تنشها از اهداف من است، زیرا برای توسعه کشور و کم کردن خطرها و ایجاد امنیت ذهنی برای همه مردم، به آن نیاز داریم.
شما برای تنشآفرینی در جامعه آنقدر عجله داشتید که حتی اجازه ندادید جوهر رای مردم در انتخابات ریاستجمهوری خشک شود. ناامنی ذهنی و مختل شدن کار و زندگی مردم و افزایش خطرها در روزهای پس از انتخابات، ثمره سناریوی پس از انتخابات موج سبز به رهبری شما بود که فریاد اعتراض شهروندان تهرانی را به آسمان بلند کرد.
اگر میخواهیم به جمهوریاسلامی پایبند باشیم باید اصول اسلام و قانون را رعایت کنیم.
شما قانون و اصول اسلام را که مهمترین آن تبعیت از ولایت است، رعایت نکردید و نشان دادید ادعای شما مبنی بر پایبندی به نظام جمهوریاسلامی تا چه اندازه بیاساس بوده است.
در آینده نیز همین نام یعنی دولت خدمتگزار را برای دولت انتخاب خواهم کرد، نه دولت حاکم که امنیت را فقط برای خودش بخواهد بلکه دولتی که رفاه و امنیت را در درجه اول برای مردم بخواهد و تلاش کند در اقتصاد، فرهنگ و سیاست به مردم خدمت کرده و بدون منت و به عنوان حق و نه صدقه و هدیه به مردم بدهد.
مهم این نبود که شما چه نامی را برای دولت خیالی خودتان در نظر میگیرید، بلکه آنچه اهمیت داشت، اثبات صداقت شما مبنی بر رفاه و امنیت برای مردم بود. اغتشاش، ناامنی، تخریب اموال عمومی و خصوصی و برهم خوردن آرامش و رفاه مردم، ثمره بیانیههای آشوبطلبانه شما در 10 روز نخست پس از انتخابات بود که در عین برخورداری از رفاه و امنیت کامل صادر میکردید. رفاه و امنیتی که دولت نهم در جامعه تامین کرده بود شما از مردم سلب کردید! و با این کار به فرصت خدمت دولت به اقتصاد کشور آسیب وارد آوردید.
بنده به دنبال شایستهسالاری هستم و اینکه چه کسی بهتر کار میکند و دنبال خویشاوند و دوست و آشنا نخواهیم بود.
چرا با مردم صادقانه صحبت نکردید! از یکسو گفتید قصد دارید از مدیران سابق و بهاصطلاح باتجربه که همه آنها از رفقا و آشنایان شما هستند، استفاده کنید و از طرف دیگر ادعای شایستهسالاری را مطرح کردید. فهرست اسامی دوستان و اطرافیان شما در دوران انتخابات نشان داد که شایستههای مدنظر شما چه کسانی هستند!
بنده سعی نخواهم کرد اقتدار را در خودم جمع کنم، بلکه آن را توزیع خواهم کرد.
- آقای موسوی! لطفا کمی به خودتان بیایید و ببینید اقتدارگرای واقعی چه کسی است؟ شما نشان دادهاید که جز خودتان هیچکس دیگر را قبول ندارید و خودمحورترین فردی که داعیهدار مدیریت کشور است، خود شما هستید!
بارها گفتهام مهم امنیت مردم است.
بارها گفتن را رها کنید و به بارها عمل کردن خودتان بنگرید. برای شما چه چیزی مهمتر از ناامن کردن محیط زندگی مردم در روزهای پس از انتخابات بوده است؟! شما باید در قبال خونهای به ناحق ریخته شده و خسارات جانی و مالی ناشی از ناامنی که خودتان منشأ و عامل آن هستید، پاسخگو باشید.
بنده با حمایت خاتمی، هاشمی و همه نیروهای انقلاب در صحنه هستم.
بیت اول را درست سرودید اما در بیت دوم یعنی همراهی نیروهای انقلاب با شما، دچار یک توهم آشکار شدید.
به نظر من اصلاحطلبان واقعی کسانی هستند که به اصول انقلاب پایبندند و ساختارشکنی نمیکنند.
به این ترتیب معلوم شد که شما بر اساس تعریف خودتان، اصلاحطلب واقعی نیستید! زیرا هم به مهمترین اصل انقلاب یعنی تبعیت از رهبری پایبند نبودید و هم ساختارشکنی را در دستور کار خود قرار دادید!
یک ملت به هیچوجه نمیتواند به سمت احراز کامل حقوق شهروندی خود حرکت کند، مگر اینکه در مسیر قانونگرایی حرکت کند.
ای کاش حرف و عمل شما یکی بود و با عدم خروج از مسیر قانون، سهم خودتان را در احراز حقوق شهروندی در جامعه ایفا میکردید!
برای اینکه یک دولت از دولت خدمتگزاری به دولت انتظامی تبدیل نشود، باید بیشترین پایبندی به قانون را داشته باشد، در غیر این صورت نتیجه آن دیکتاتوری، آشفتگی و استبداد خواهد شد.
شما با رفتار قانونشکنانه و عدم التزام به رعایت قانون، تصویری از یک شخصیت دیکتاتور، اقتدارگرا و خودمحور را نسبت به خودتان و دولت خیالیتان در اذهان عمومی به وجود آوردید؟! آیا رفتار و مواضع شما در روزهای پس از انتخابات، نتیجه دیگری غیر از این داشته است؟
آمدهام که با تنشزدایی و تعامل سازنده با کشورهای جهان، روابط بهتری بین ایران و جهان برقرار کنم.
حمایتهای بیدریغ آمریکا، اروپا و اسرائیل از «موج سبز» یا انقلاب رنگین جنابعالی در روزهای قبل و پس از انتخابات، نشان داد که شما نیازی به در پیش گرفتن سیاست تنشزدایی ندارید. همچنین منظور شما از «جهان» نیز کاملا روشن است. از دیدگاه شما و همفکرانتان، همین چند کشور زیادهخواه غربی به مثابه کل جهان محسوب میشوند و البته این همان چیزی است که آنها درصدد القای آن به دیگر کشورها هستند که درباره شما کاملا موفق بودهاند.
چیزی که فریاد روشنفکران را بلند کرده است اقدام فراتر از قانون است.
اگر شما فریاد روشنفکران را شنیده بودید و آن را باور داشتید، رفتاری فراتر از قانون را در پیش نمیگرفتید! و امروز در اذهان عمومی به نماد روشنی از قانونشکنی و فراقانون دانستن خویش تبدیل نمیشدید!
بهترین تضمین برای جلوگیری از تخلفات، هجوم مردم به صندوقهای رای و آگاهی آنان است.
اگر دستکم به این سخن خود باور میداشتید، امروز نباید مدعی وجود تخلف یا تقلب در انتخابات میشدید زیرا مردم در بیسابقهترین نمایش وحدت ملی در انتخابات دهم ریاستجمهوری شرکت کردند و آگاهانه به نامزد مورد علاقه خود رای دادند.
ما در کشور قوانینی داریم که از نظر محتوایی گاهی خوشایند نیست اما هیچ نظامی بدون رعایت قانون پایدار نمیماند.
از حرف تا عمل راه بسیار است...
تعداد زیادی از وزرا در زمان نخستوزیری با بنده مخالف بودند، اما این مساله در اداره کشور خللی وارد نکرد و ما همیشه دور یک میز مسائل کشوری را حل میکردیم و الان هم با همان اعتقاد و روحیه وارد عرصه شدم.
شما با این اظهارات قصد داشتید نشان دهید که مثل 20 سال قبل، اهل مشاوره، منطق، مدارا و تحمل مخالف هستید! عمل شما بویژه در روزهای پس از انتخابات، نشان داده است که شکاف زیادی میان شخصیت امروز شما با آخرین نخستوزیر پس از انقلاب وجود دارد. ادعای تحمل مخالف و روحیه حل مسائل دور یک میز در دوران نخستوزیری کجا و رفتار اقتدارگرایانه و دیکتاتور مابانه امروز کجا؟
آقای خاتمی به خاطر احترامی که در صحنه بینالمللی دارد برای کشور خدمات خوبی انجام داده است و من گمان میکنم بیشترین و بهترین خدمت را میتواند به هر شکلی که خود صلاح بداند، انجام دهد و این سرمایهها را باید حفظ کنیم و از تخریب شخصیتها که منجر به خسارت عظیمی میشود، باید جلوگیری کرد.
«شخصیت» از نظر شما فقط به افرادی مثل آقای خاتمی یا هاشمی اطلاق میشود و کسان دیگری مثل رئیسجمهور قانونی کشور در دیدگاه شما، یک «شخصیت» محسوب نمیشوند. شما با دروغگو خواندن، رمال، خرافی دانستن رئیسجمهور و تکرار افتراها و نسبتهای زشت دیگری از این دست به خادم ملت و رئیسجمهور قانونی کشور از تریبونهای رسمی و ملی، بدترین تخریبها را علیه مهمترین شخصیت کشور به انجام رساندید. واقعا زهی بیشرمی!
معتقدم هر نوع تحولی که در قانون اساسی ایجاد شود احتمال به آشفتگی کشاندن و سوءاستفاده سوءاستفادهکنندگان زیاد خواهد شد و مجبوریم در چارچوب همین قانون عمل کنیم و اجرای صوری قانون قدم اول برای اصلاح قانون است.
شما نشان دادید که حتی به اجرای صوری قانون نیز پایبند نیستید! همان شورای نگهبانی که دیروز صلاحیت شما را برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری تایید کرد، امروز صحت و درستی انتخابات را مورد تایید قرار داده است. چرا وقتی اجرای قانون، متضمن منافع شماست، به آن اشکالی وارد نمیدانید و هنگامی که قانون را در مقابل زورگویی و خلافگویی خودتان میبینید حتی حاضر به اجرای صوری آن نیستید؟!
دستگاهها باید منطبق با عقل عمل کنند و متاسفانه عقلانیت در سیاست از بین رفته و اگر به کتاب اصول کافی نگاه کنیم میبینیم که بارها به عقلانیت تاکید شده است و من به عنوان نخستین قدم به سمت عقلانیت برمیگردم.
عمل امروز شما اثباتکننده این حقیقت است که اظهارات دیروز شما تا چه حد تبلیغاتی بوده و هیچ سنخیتی با باورهایتان نداشته است. اگر عقلانیت بر بیانیهها، اظهارنظرها و رفتار شما حاکم بود، دشمنان قسمخورده ملت ایران مانند رژیم صهیونیستی برایتان هورا نمیکشیدند و شما را به ادامه رفتارهای احساسی و خلاف عقلانیت تشویق نمیکردند.
من تا آخر در عرصه انتخابات خواهم بود و برای پیروزی هم آمدهام. دوستانی که با بنده کار کردند میدانند که من یا وارد کاری نمیشوم یا اگر وارد شوم تا آخر میایستم و از اهدافم عقبنشینی نخواهم کرد.
آقای موسوی این خط و نشانها را برای ملت ایران کشیدید یا برای دشمنان ملت ایران؟ مگر چه خبر بوده است؟ حاضر به عقبنشینی از کدام اهداف نبودید؟ برای پیروزی در چه چیزی آمده بودید؟ انتخابات عرصهای برای ارائه کارنامهها، برنامهها و گزینش بهترینها از سوی مردم است و نه چیز دیگر. شما برای رسیدن به اهدافتان و عقبنشینی نکردن از آنها، اشتباهی وارد عرصه انتخابات شدید. اینجا را با عرصه مقابله با نظام اشتباه گرفتید.
باید دانست یکی از نخستین قدمهایی که باید برای تحقق آزادی برداریم اجرای قانون حتی در صوریترین شکل آن است.
ای کاش شما یکی از این نخستین قدمها را برای تحقق آزادی برمیداشتید و قانون را به صورت شکل آن اجرا میکردید! چنین رویکردی به منزله ارزشگذاری و احترام به آزادی است که از آن رویگردانی شد.
مشکل امروز ما بر سر حادثهجویی، ماجراجویی و حرکتهایی است که میتواند مصرف داخلی و رایآوری داشته باشد و این مساله، مشکلاتی را به وجود میآورد.
حوادث و ماجراهای بعد از انتخابات نشان داد که ماجراجو و حادثهجو کیست و با این کار به دنبال چه اهدافی است!
برخوردهای تند و سر و صدا کردن در دنیا را مناسب نمیدانم و از قدیم هم چنین اعتقادی داشتهام.
عمل امروز شما نشان داده است که چقدر با اعتقادات قدیمیتان فاصله دارید.
بشدت تلاش میکنم در این روزها، اسیر رادیکالیسم آستانه انتخابات نشوم.
باید به شما تبریک گفت که در این تلاش شدیدتان کاملا موفق بودهاید!
گریز از قانون میتواند کشور را به بنبستهای جدی بکشاند.
اصلاحطلبان نشان دادهاند که با هزینه از کیسه دیگران، سیاستها و اهدافشان را دنبال میکنند. گریز از قانون را به دیگران نسبت میدهند اما خودشان بارزترین رفتار خلاف قانون را به انجام میرسانند!
هیچکس نمیتواند به خاطر اینکه با یک قانون مخالف است، کل قانون را زیر پا بگذارد. کسانی که معتقدند باید نظارت به گونهای دیگر باشد، فعالیت کنند و زمینه اصلاح را به وجود بیاورند.
هیچکس نمیتواند قانون را زیر پا بگذارد مگر آقای موسوی!
یکی از آرمانهای دولت مشروطه، قانونگرایی بود. تاکید من بر لحاظ کردن عنصر قانون در شعار انتخاباتیام این بود که زاویهای برای نقض قانونگریزی داشته باشم.
این زاویه به گونهای بود که هم خلافگوییهای شما را نسبت به رئیسجمهور و دولت نهم اثبات کرد و هم مشخص شد که قانونگریز نمیتواند چهره واقعی خود را در پس شعار قانونگرایی پنهان کند!
هر نوع تهاجم و خسارتی که به یک فرد بیگناه وارد شود، جرم نابخشودنی است.
مستند به همین اظهارات، خودتان بگویید که چه مجازاتی برای جرم نابخشودنی فراخوانی مردم به نافرمانی از قانون باید در نظر گرفته شود!
درباره علت کاندیداتوریام بعد از کاندیداتوری خاتمی، زمان نشان میدهد، تصمیمی که هر دو نفر گرفتیم، درست بوده است.
زمان نشان داد که هر دو نفر شما تصمیم اشتباهی گرفتید. شما و خاتمی قادر به دفاع از صلاحیت خودتان در موقعیتی مانند ریاستجمهوری نیستید.
در صورت پیروزی در انتخابات، دروغ نخواهم گفت.
شما برای دروغگویی نیازی به پیروزی در انتخابات نداشتید. قبل از انتخابات در تبلیغاتتان چه چیزی جز دروغ تحویل مردم دادید؟
یکی از شعارهای اصلی من، ایران پیشرفته همراه با قانونگرایی، عدالت و آزادی است و برای به دست آوردن هر نوع آزادی که کرامت انسانها را حفظ کند، گریزی نیست که از راه قانون به پیش برویم.
شما با در پیش گرفتن قانونگریزی، آزادی و عدالت را قربانی اقتدارگرایی و رفتار دیکتاتورمابانه خودتان کردید و کرامت انسانی رئیسجمهور قانونی ملت بزرگ ایران را نادیده گرفتید و آن را تخریب کردید. اینک به چه حقی مدعی کرامت انسانها شدهاید؟
نمیتوانم به مردم دروغ بگویم یا خودم را غیر از آن چیزی که هستم، معرفی کنم.
دیدید که میتوانید به مردم دروغ بگویید و خودتان را غیر از آن چیزی که هستید به مردم بنمایانید!